حوادث اخیر فرانسه و بازگشت فضای بعد از یازده سپتامبر

کد بلاگ : #59
تاریخ انتشار : دوشنبه, 29 دی 1393 0:00
حوادث اخیر فرانسه شباهت ها و تفاوت هایی نسبت به حادثه یازده سپتامبر دارد. از جمله شباهت هایی که می توان یافت اینکه فضایی ایجاد ایجاد شده است که در دنیای غرب آنها که بر طبل جنگ تمدن ها می کوبند، دوباره فرصتی یافته اند تا علیه اسلام هر گونه که می توانند رفتار کنند. دمیدن در تنور اسلام هراسی و اهانت به مقدسات اسلامی البته بخشی از این فرایند است. اما اتفاق دیگری که در این زمینه رخ داده است اینکه مسلمانان هنوز در این زمینه در شوک و بهت هستند. علت این وضعیت تا حدودی روشن است. این موضوع فقط به حمله به دفتر نشریه فکاهی شارلی ابدو در فرانسه ویا گروگانگیری متعاقب آن و کشته شدن چند فرانسوی برنمی گردد. ریشه اصلی در اقداماتی است که گروه تروریستی داعش و القاعده در عراق و سوریه به منصه ظهور رساندند و با سوء استفاده از نام اسلام چنان جنایاتی را مرتکب شدند که هیچ مسلمان آزاده ای نمی تواند آنها را محکوم نکند و از آن ها بیزاری نجوید. قتل عام مردم بی گناه و ویرانی دارایی آنها، کشتن اقلیت ها و حراج نوامیس آنها و رواج مجدد برده داری و کنیز فروشی، تکفیر فرق مختلف اسلامی و حلال کردن جان و مال و ناموس آنان اقدامات کریه و غم انگیزی است که نه تنها مخالف اسلام است بلکه با هیچ منطق بشری قابل توجیه نیست.

حوادث فرانسه پرده دیگری را برانداخته است. حمله در داخل سرزمین های غربی صورت گرفته است. گو اینکه غرب متاسفانه خود در بروز پدیده هایی به نام القاعده و داعش نقشی مخرب ایفا کرده است. اما امروز کسی آن را نمی بیند. آنچه در نظر مردم عادی در غرب می آید این است که حمله به دفتر یک نشریه و گروگانگیری بعدی صورت گرفته است و تعدای هم کشته شده اند. این موضوع توجه زیادی در غرب و بویژه در فرانسه برانگیخته است. مردم می پرسند چه کسی توانسته است دست به چنین جنایتی بزند. لاجرم وقتی نام گروههای اسلامی تندرو به میان می آید همه خشم ها در غرب متوجه یک خطر بزرگتر می گردد. از دید آنان اسلام خطر بزرگی است که موجب این حوادث شده است. از نگاه یک غربی تفاوتی در این زمینه وجود ندارد. او به یک موضوع نگاه می کند و آن اینکه گروهی با استفاده از اسم اسلام دست به قتل و ترور زده اند و گروهی شهروند بی گناه را کشته اند. هر تحلیلی که پشت این قضیه باشد و هر کسی آن را طراحی کرده باشد یک هدف محقق شده است. و آن تصویر چهره ای خشن از اسلام و بازگزداندن موج نفرت و اسلام هراسی در غرب است.
در چنین شرایطی واکنش مسلمانان نیز دشوار است. آنها از یک سو از رفتار گروههای افراطی خشمگین اند و از سوی دیگر توهین هایی که در غرب نسبت به اسلام صورت می گیرد را برنمی تابند. بی تردید شرایط سختی فراهم شده است و به همین دلیل موضعگیری های ملت های اسلامی را با همان تعبیر شوک و بهت می توان توصیف کرد. آنها از سویی خشمگین انند و از سویی در اعلام موضع در مقابل اهانت های افراطی های غربی بسیار با احتیاط عمل می کنند یا به تعبیر دیگری دچار انفعال شده اند. به نظر می رسد دنیای اسلام ضمن اینکه نباید از دایره خردورزی و حکمت خارج شود اما نباید در این زمینه منفعلانه عمل کند. مقدسات اسلامی و بویژه وجود نازنین پیامبر رحمت برای مسلمانان موضوعی نیست که بتوان از کنار بی حرمتی به آن عبور کرد. مسلمانان باید اعتراض خود را در این زمینه بیان کنند. یقیناٌ در این مسیر باید از راه و رسم گروههای افراطی همچون القاعده و داعش فاصله گرفت. در این شکی نیست. اما چه کسی گفته است که داعش و یا القاعده معیار اسلام هستند که عملکرد آنها به اسم اسلام تعبیر شود؟ اسلام و مسلمانان هویتی دارند. دین اسلام دین رحمت است و رسول گرامی آن برانگیختن خود را برای تمام کردن مکارم اخلاق معرفی کرده است. حال اگر کسی با هر نیتی خود را منتسب به این دین کرد و دست به اقدام خلافی زد که نباید این دین رحمانی را مورد توهین و تنفر قرار داد. اینجا مسئولیتی خطیر و البته همراه با هوشیاری و تدبیر متوجه مسلمانان از هر فرقه و ملتی که هستند، می باشد.
مسلمانان از یک سوی شاهد بی حرمتی به مقدسات خویش هستند و از سویی دیگر نگران آن هستند که اگر موضع بگیرند به حمایت از القاعده و داعش متهم می شوند. به نظر می رسد می توان و باید در مقابل توهین ها واکنش درست و هوشیارانه انجام داد و از افراط گرایان هم فاصله گرفت. این دو لزوماٌ با هم و همزان هم نیستند که اگر علیه رفتار متعصابه غرب موضع گیری شد لابد انجام دهنده آن به گروههای افراطی نزدیک شده است. بیان رهبر معظم انقلاب در این زمینه بسیار حکیمانه است. زمانیکه در سال 2001 و در فضای پس از یازده سپتامیر جرج بوش رئیس جمهور وقت آمریکا جنگ علیه تروریسم را اعلام کرد و گفت هر کس باید انتخاب کند که یا با ما است و یا با تروریست ها، مقام معظم رهبری در تحلیلی روشنگرانه تاکید کردند که جمهوری اسلامی ایران نا با شماست و نه با تروریست ها. به نظر می رسد که امروز نیز این سخن مصداق دارد.
در عین اینکه رفتار گروههای افراطی که متاسفانه با سوء استفاده از نام اسلام صورت می دهند محکوم است اما رفتار گروههای افراطی غرب نیز که مقدسات اسلامی را مورد توهین قرار می دهند محکوم است. در این میان جامعه روشنفکری و نخبگان فکری در جهان اسلام نباید بی تفاوت باشند. آنها در دفاع منطقی از مقدسات اسلامی و بویژه از شان و جایگاه پیامبر عظیم الشان مسئولیتی دارند که لازم است به آن عمل کنند. نباید نگران بود. دفاع از حریم اسلام نمی تواند انگ طرفداری از گروههای افراطی و داعش و القاعده را به کسی بچسباند. این موضوع خاطره ای را برای من زنده کرد که نقل آن خالی از لطف نیست. در سال 2007 که هنوز فضای بعد از یازده سپتامبر در همه جا حاکم بود در یک کنفرانس بین المللی در ژنو حضور داشتم. کنفرانس پیرامون کنوانسیون ممنوعیت سلاح های میکروبی بود و موضوع اصلی بحث آن، ایمنی و امنیت[2] میکروبی بود. مطابق معمول از برخی افراد و یا نهادهای مرتبط دعوت می شد تا به عنوان سخنران اصلی در ابتدای بحث سخنرانی را ارائه کنند. در این کنفرانس نماینده ای از پلیس بین الملل (اینترپل) برای این منظور دعوت شده بود. سخنران پس از ارائه مقدمه ای بی درنگ آنگونه که در فضای بعد از یازده سپتامبر معمول بود به سراغ تهدید های القاعده رفت . وی با معرفی این تهدیدها و ارسال برخی بسته ای حاوی مواد میکروبی برای مقامات و اشخاص مختلف در آمریکا، ضمن اینکه تصاویری از سران القاعده مانند بین لادن و ایمن الظواهری و غیره را از طریق پاورپوینت بر روی پرده نمایش انداخته بود، سخنانی از آنان را نیز بر پرده نمودار می کرد و در کنار آن آیه هایی از قرآن نیز برای تائید آن سخنان که یا مورد استناد سران القاعده قرار گرفته بود و یا اینکه سخنران تصور می کرد که تائید کننده سخنان سران القاعده است، بر پرده نمودار می کرد و توضیحات خود را ارائه می داد. نمایندگان کشورهای عضو کنوانسیون از چمله نمایندگان کشورهای اسلامی با دقت این موضوع را دنبال می کردند و ناظر این صحنه بودند. دلیل سکوت نمایندگان کشورهای اسلامی روشن بود. آنها نمی خواستند به دفاع از القاعده یا بن لادن متهم شوند. در حالیکه اکنون اگر چه با عنوان القاعده اما سخنران آیه های قران را ارائه می کرد که بی تردید موضوع فراتر از اینها بود نوعی ایجاد تنفر از آموزه های اسلامی را در بر داشت. این جانب تحمل این وضع را نکردم با استفاده از حق تذکر آئین نامه ای[3] که در کنفرانس های بین المللی وجود دارد، به این سخنان اعتراض کردم. در آنجا توضیح دادم که که موضوع تروریسم یک پدید شوم جهانی است. تروریسم ملیت و مذهب خاصی ندارد. القاعده و بن لادن و سایر سران القاعده هیچگاه نماینده اسلام نبوده اند واین در حالی است که سخنران این جلسه با استناد به آیه های قرآن اینگونه القا می کند که تروریسم به یک مذهب خاص تعلق دارد. با این رهیافت می توان از هر مذهب و مکتب فکری دیگری مستنداتی نقل کرد و سپس به همین نتیجه نادرستی رسید که سخنران حاضر دنبال می کند. چنین رهیافتی به چه کسی کمک می کند. کدام مشکل از مشکلات پیش روی جامعه جهانی را حل می کند. در نهایت خواستم که سخنران اگر مطلب دیگری دارد آن را ارائه کند تا وقت جلسه هدر نرود در غیر اینصورت به بحث خود خاتمه دهد. با این خطاب وضع جلسه تغییر کرد و سخنران مجبور شد عذر خواهی کند و چند محور از اقدامات سازمان متبوع خود در مبارزه با تروریسم میکروبی را بیان کرد و سخنانش خاتمه داد. پس از ختم جلسه نمایندگان کشورهای اسلامی به دور میز ایران حلقه زدند و از اقدام نماینده ایران ابراز رضایت و تشکر کردند. وقتی از دلیل سکوت آنها می پرسیدم با صراحت و یا به تلویح متهم نشدن به حمایت از القاعده را بیان می کردند. به نظر می رسد فضایی که آن روز ایجاد شده بود اکنون نیز در حال تکرار است. دنیای اسلام و دلسوزان واقعی این دین نباید مقهور چنین فضاسازی هایی شوند.
پیامبر عظیم الشان اسلام منادی رحمت و یکتا پرستی و آزادی و آزادگی هستند و وجود او بی گمان برای مسلمانان از هر ملیت و هر فرقه ای که باشند عزیز است. اهانت به پیامبر هیچ توجیهی ندارد و غرب باید جلوی افراط گرایان خود را که گام در وادی توهین و بی حرمتی به چنین شخصیتی نهاده اند، بگیرد و بیش از این به فضای تنفر و اسلام ستیزی دامن نزند. چنین فضایی سودی برای هیچکس نخواهد داشت.

* محمدتقی حسینی* عضو غیر پیوسته پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ، استاد مدعو دانشگاه تهران و دانشکده روابط بین الملل.


منبع: majid feizikhah