مصاحبه‌های اختصاصی:‌ اَشکال پیدا و پنهان نژادپرستی نهادینه‌شده در ایالات متحده آمریکا

کد بلاگ : #5896
تاریخ انتشار : شنبه, 14 تیر 1399 11:49
نژادپرستی در ایالات متحده نظام‌مند شده است. این بدان معناست که شکل‌های مختلفی به خود می‌گیرد، از جمله شکل‌های ضمنی، پنهان و هر روزه، که بسیاری از این گونه‌های نژادپرستی در چشم مردم عادی، قابل مشاهده نیستند.

مصاحبه اختصاصی سازمان دفاع از قربانیان خشونت با پروفسور فی هریسون، استاد انسان‌شناسی و مطالعات آفریقایی آمریکایی دانشگاه ایلینوی با موضوع اَشکال پیدا و پنهان نژادپرستی نهادینه‌شده در ایالات متحده آمریکا

قتل غم‌انگیز جورج فلوید، مرد 46 ساله آفریقایی-آمریکایی توسط یک افسر پلیس مینه سوتا در 25 مه، اولین نمونه توسل به زور توسط پلیسهای سفیدپوست به ویژه علیه شهروندان سیاه‌پوست نبود. این اقدام جرقه‌ای شد تا اعتراضات گسترده‌ای علیه نژادپرستی و خشونت پلیس نه تنها در ایالات متحده بلکه در حدود 30 کشور دیگر به راه افتد و حجم آن به اندازی‌ای باشد که همچنان نیز ادامه دارشته باشد. جمله‌ «من نمی‌توانم نفس بکشم» فلوید که در آخرین لحظات زندگی‌اش در حالی که افسر پلیس زانویش را بر روی گردن او گذاشته بود، بیان کرد، همان جمله‌ای بود که اریک گارنر، مرد سیاه پوست غیرمسلح دیگر هنگام دستگیری خشونت‌آمیز توسط پلیس تکرار کرد. او نیز دراثر این اقدام بی‌رحمانه بعداً در بیمارستان فوت شد. این اقدام بیش از پیش حرکت علیه بی‌عدالتی نژادی و تعصبات ضد سیاه‌پوستان را به ویژه در ایالات متحده سبب گردید و اَشکال پنهان نژادپرستی نهادینه شده در این کشور را بیش از پیش آشکار نمود. با توجه به اهمیت این موضوع، سازمان دفاع از قربانیان خشونت اقدام به مصاحبه‌ با پروفسور فی هریسون نمود که در ذیل بخش‌هایی از این مصاحبه آمده است. مصاحبه شونده یکی از انسان‌شناسان برجسته آمریکایی است که از دهه 1990 میلادی به طور گسترده در زمینه روابط نژادها، نژادپرستی و حقوق سیاهپوستان تحقیقات فراوان انجام داده و ده‌ها مقاله و چندین کتاب در این حوزه منتشر کرده و جوایز مختلفی نیز در این حوزه کسب کرده است.

پروفسور هریسون در خصوص نحوه برخورد مقامات پلیس با مردم به ویژه سیاه‌پوستان و عکس‌العمل دستگاه قضایی در آمریکا اظهار داشت که الگوی رایج خشونت پلیس و کشتارهای انجام شده توسط این نیروها، یک مشکل موردی و غیرنهادینه نیست و همه مردم آمریکا هم به طور مساوی با آن مواجه نمی‌شوند. این اقلیتها هستند که بیشتر در معرض خشونت پلیس قرار دارند. از سوی دیگر بسیاری از ماموران پلیس در سراسر کشور اغلب برای جرایمی که مرتکب می‌شوند مجازات نمی‌شوند. داوری‌های انجام شده توسط رئیس پلیسها و اتحادیههای پلیس هم در بیشتر موارد اینگونه است که استفاده از خشونت بی‌مورد را در اعمال قانون، ضروری دانسته و توجیه می‌کند. این نوع نگاه، نظرات محافظه کارانه در مورد اقدامات خصمانه از جمله قتل توسط مأموران پلیس را به دلیل خطرات احتمالی غیرقانونی علیه جامعه توجیه می‌کند. این منطق اغلب منجر به تصمیماتی می‌شود که در ادارات پلیس و دادگاه‌ها برای تبرئه افسران اتخاذ می‌شود، امری که نهادینه‌سازی مصونیت از مجازات و معافیت پلیس از مقصر بودن را تقویت می‌کند. مسئله دیگر که همواره در مباحثات مغفول مانده است خشونت علیه بومیان است که می‌بایستی به این مسئله نیز در گفتگوها پرداخته شود.

یکی از علت‌هایی که مرگ بریانا تیلور به دست افسر پلیس لویی ویل در ماه مارس، به اندازه مرگ جورج فلوید توجهات جهانی را جلب نکرد، عامل تعصب جنسیتی است که حتی در جنبش‌های مدنی شکل گرفته در پاسخ به خشونت و کشتارهای پلیس نیز وجود دارد. اما به نظر می‌رسد امروز به ویژه در قتل جورج فلوید ارتباط میان سازمان‌دهندگان و معترضان از دیگر حوزه‌ها به ویژه در حوزه زنان در حال برقراری است. این مسئله تأثیرگذاری این اعتراضات را افزایش داده است به ویژه اینکه تجربه نشان داده که صداهای فمینیستی و زنانه سیاه در دهه‌های گذشته تأثیر داشته است. همانطور که گفته شد تأکید می‌شود که نژادپرستی در ایالات متحده نظام‌مند شده است. این بدان معناست که شکل‌های مختلفی به خود می‌گیرد، از جمله شکل‌های ضمنی، پنهان و هر روزه، که بسیاری از این گونه‌های نژادپرستی در چشم مردم عادی، قابل مشاهده نیستند. عوامل دیگر مثل سخنرانی‌ها، توییتها و دستورهای اجرایی رئیس جمهور ترامپ، گفتار و رفتار نژادپرستانه را عادی سازی و تشویق می‌کند.

به اعتقاد پروفسور هریسون، برای ریشه کن کردن نژادپرستی از آمریکا، تغییرات اساسی و ساختاری نیاز است. اگر مردم انکار کنند که مشکل نژادپرستی در جامعه وجود دارد، این امر فرایند تغییر و برقراری عدالت برای همگان را مختل می‌کند. از بین رفتن نژادپرستی نیازمند اتحاد و همکاری در سطوح مختلف و برقراری اصلاحات در زمینه امنیت عمومی، عدالت اقتصادی، دسترسی مساوی به آموزش باکیفیت، عدالت جنسیتی و مدل‌های جدید مشارکت شهروندی است. به اعتقاد وی، این مسائل باعث شده است که سیاست‌مدران به تجدید نظر به ویژه در حوزه توزیع بودجه به خصوص بودجه پلیس بپردازند. اما نبایستی این تغییرات به کاهش بودجه در دیگر بخش‌های آموزشی و بهداشتی منجر گردد. از سوی دیگر تنها جبران خسارات وارده از سوی پلیس نمی‌تواند مشکل‌گشا باشد؛ چرا که ساماندهی امنیت عمومی بدون درنظر گرفتن میزان بالای بیکاری در جامعه سیاهان و امنیت غذایی آنان نتایج مثبت درخوری دربر نخواهد داشت.


در نهایت ایشان معتقد است آموزش باکیفیت که در آن به تفکر انتقادی و گردآوری و ارزشیابی شواهد و مدارک بها داده می‌شود، باید به یکی از حقوق عمومی تبدیل شود، اما امروزه یک مزیت است که تنها عده معدودی در آمریکا از آن برخوردارند.

 

برای مطالعه متن کامل به زبان انگلیسی می‌توانید به اینجا مراجعه نمایید.